اگر زمان به عقب برگردد...
از هشت سالگی به کلاس زبان انگلیسی میروم،
اجازه نمیدهم رنگ کفشهایم را بزرگترها انتخاب کنند،
پفک و چیپس نمیخورم
و دوباره عاشق تو میشوم...
در اردوهای مدرسه بیشتر میخندم،
زنگ ورزش را جدی میگیرم
بیخیال مدیر و ناظم، ابروهایم را تمیز میکنم،
و دوباره عاشق تو میشوم...
بیشتر پیادهروی میکنم،
یوگا تمرین میکنم،
از حافظ و سعدی و مولانا بیشتر میخوانم
و دوباره عاشق تو میشوم...
گران و مرغوب اما اندک خرید میکنم
از کافه رفتن کم میکنم و میگذارم روی دفعات مراجعه به شهر کتاب
سینمای کلاسیک جهان را دنبال میکنم
و دوباره عاشق تو میشوم...
حساب پسانداز باز میکنم
به جای بحث با مردم به آنها لبخند میزنم و مهم نیست حق با چهکسی باشد
و دوباره عاشق تو میشوم
و دوباره عاشق تو میشوم
و دوباره عاشق تو میشوم...
باغ آینه...
برچسب : نویسنده : msanimoona بازدید : 210