باغ آینه

متن مرتبط با «دگران» در سایت باغ آینه نوشته شده است

تو بمان با دگران

  • آینه ای برابر آینه ات می گذارم تا با تو ابدیتی بسازماز تو بگذشتم و بگذاشتمت با دگرانرفتم از کوي تو ليکن عقب سرنگرانما گذشتيم و گذشت آنچه تو با ما کرديتو بمان و دگران واي به حال دگرانرفته چون مه به محاقم که نشانم ندهندهر چه آفاق بجويند کران تا به کرانميروم تا که به صاحبنظري بازرسممحرم ما نبود ديده کوته نظراندل چون آينه اهل صفا مي شکنندکه ز خود بي خبرند اين ز خدا بيخبراندل من دار که در زلف شکن در شکنتيادگاريست ز سر حلقه شوريده سرانگل اين باغ بجز حسرت و داغم نفزودلاله رويا تو ببخشاي به خونين جگرانره بيداد گران بخت من آموخت تراورنه دانم تو کجا و ره بيداد گرانسهل باشد همه بگذاشتن و بگذشتنکاين بود عاقبت کار جهان گذرانشهريارا غم آوارگي و دربدريشورها در دلم انگيخته چون نوسفرانشهریار بخوانید, ...ادامه مطلب

  • جدیدترین مطالب منتشر شده

    گزیده مطالب

    تبلیغات

    برچسب ها